باباامروز نبود که شما رو برسونه مهد و مدرسه من و محمد حسین اماده شدیم همگی با هم رفتیم ساعت ۷ ونیم صبح مرتضی میگفت فقط من میخوام کالسکه داداشییم رو بیارم خیلی بهتون خوش گذشت راه مدرسه میترا که خیلی نزدیک هست ولی مهد مرتضی یه کم دورتر بود ولی در کل پیاده روی خوبی بود و خاطره شد ...